دلنوشته۵

ساخت وبلاگ
گنه کارم و به آستان قدس حسین پناه میبرم

من ازاین دنیا به حسین خدا قسم که عشقه حسین را میبرم

عشقش به دادم میرسد این را خوب میدانم عشقش را با خودمیبرم

من رازه غصه های زینب را با خود پیشکش میبرم

اگرقسمت شود مدافع حرم شوم روزی باخود حب او را میبرم

بسم الله

من حقیر مجید خوانساری این شعر رو دیدم و قسمت شد برا شما بگذارم.هر که این شعر را درک کند مطمنم ک حضرت در شب اول ب دادش میرسد ...ان شاالله.........

خاکسارم در مقابل غلامان ابا عبدالله........

عطش......................

کربلایی مجیدخوانساری( عطش):جمع کننده اشعار

 بسم رب شهدا


ذات هو گفت علی ، حضرت هو گفت علی
نام عالی به خودش داد و به او گفت علی

مبتلا گفت دعا ، گرم دعا گفت علی
توبه كرد آدم و هی رو به خدا گفت علی

آب و گل گفت علی ، بحر خجل گفت علی
نوح رد شد ز خطر بس كه به دل گفت علی

با یقین گفت علی سوی زمین گفت علی
این خلیل است كه در آتش كین گفت علی

آن وسط گفت علی ، او نه غلط گفت علی
یوسف از بین زنان رفت فقط گفت علی

عالمی گفت علی ، غرق غمی گفت علی
یونس اندر شكم حوت همی گفت علی

بحر و بر گفت علی ، رمل و حجر گفت علی
كوه با ناقة صالح چقدر گفت علی

در فضا گفت علی ، بین هوا گفت علی
خواست الیاس كند طی سما گفت علی

سوزنش گفت علی ، پیرهنش گفت علی
بافت ادریس لباسی ، به تنش گفت علی

هر كسی گفت علی ، خوش نفسی گفت علی
صبرِایوب كم آورد و بسی گفت علی

لاله گون گفت علی ، ذكر جنون گفت علی
سر یحیای پیمبر پر خون گفت علی

ناگهان گفت علی، كفش كنان گفت علی
كیست موساست كه لكنت به زبان گفت علی

نگران گفت علی ، ماند در آن گفت علی
ردشد عیسی ز روی آب روان گفت علی


مصطفی گفت علی ، غار حرا گفت علی
شب معراج ، محمد به خدا گفت علی

ایلیا گفت علی ، كهف وَری گفت علی
من همانم كه خداوند مرا گفت علی

فاطمه گفت علی ، پیش همه گفت علی
نه بترسد، كه بدون واهمه گفت علی

مجتبی گفت علی ، سبزْ قبا گفت علی
بین صفین امیر الكرما گفت علی

كربلا گفت علی ، خون خدا گفت علی
چیست نام پسران تو شها ؟ گفت علی

اكبرش گفت علی ، گل پسرش گفت علی
رو و مو و ابرو و چشم و سرش گفت علی

هر نفس گفت علی ، مست ز بس گفت علی
قاسم ابن حسن از پشت فرس گفت علی

چه یلی گفت علی ، ابن ولی گفت علی
جنگ تا تنگ شد عباس علی گفت علی

آتشین گفت علی ، زینب دین گفت علی
بر بلندای فلك صبر، یقین گفت علی

آتشین گفت علی، زینب دین گفت علی
بر بلندای فلك صبر، یقین گفت علی

شاپرك گفت علی ، باغ فدك گفت علی
صدو ده بار نمكدان به نمك گفت علی

كم كمك گفت علی ، خواست كمك گفت علی
مستجار آه زد و خورد ترك گفت علی

نای و نی گفت علی ، ساغر و می گفت علی
مَردْ ،سلمان سپاهانی ِ جی گفت علی

خون فشان گفت علی ، نعره كشان گفت علی
ذوالفقار عین تبر سینه دران ، گفت علی

پر توان گفت علی ، تند و دوان گفت علی
دُلْدُلِ شیر خدا شیهه كشان گفت علی

روزها گفت علی ، صبح و مسا گفت علی
شیعه افتاد زپا ، خواست ز جا گفت علی

گل ما گفت علی ، حاصل ما گفت علی
خاكْ گِل،گِلْ گُلُ گلْ دِلْ ، دل ما گفت علی

جسم و تن گفت علی ، عقل و بدن گفت علی
روح در موقع ایجاد شدن گفت علی

كاف ونون گفت علی ، كن فیكون گفت علی
گلبول و رگ و اكسیژن و خون گفت علی

شاهدم گفت علی ، معتقدم گفت علی
قلب و دهلیز و دو بطن و كبدم گفت علی

عطشم یا علی


برچسب‌ها: عطش, مجید خوانساری, کربلایی, یا علی, شب ۲۳ شعر...
ما را در سایت شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msama26a بازدید : 225 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 1:34