برگ میگوید افتادم ٫ درخت به او نگاه میکند
برگ ناراضی است از افتادنش اما چاره ای نیست
خلاصه با زمین آشنا میشو
او زمین را همیشه از بالا دیده است
عادت ندارد به این آشنایی
اما چاره ای نیست
زمین را لمس کرده خوشحال باشد؟
درخت آهی میکشد
برگ رخسارش همین گونه زرد میشد
در برگ ریزان پاییز
....................
با تشکر از گمنام
شعر...برچسب : نویسنده : msama26a بازدید : 239